امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
افزونه جلالی را نصب کنید. - 27 ربيع أول 1447
شناسه خبر : 321661
  پرینت تاریخ انتشار : 19 سپتامبر 2025 - 9:22 | 1 بازدید

مواجهه تحلیلی و منصفانه؛ کلید تبدیل سینما به میدان رشد فرهنگی

سینمای دینی در ایران همواره یکی از مهم‌ترین جریان‌های هنری و فرهنگی بوده که علاوه بر جنبه‌های هنری، رسالت فرهنگی و اجتماعی ویژه‌ای را نیز بر دوش داشته است. در جامعه‌ای که دین و معنویت بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی مردم محسوب می‌شود، این سینما توانسته بستری برای بازتاب ارزش‌ها، آرمان‌ها و هویت ملی فراهم آورد. […]

مواجهه تحلیلی و منصفانه؛ کلید تبدیل سینما به میدان رشد فرهنگی


سینمای دینی در ایران همواره یکی از مهم‌ترین جریان‌های هنری و فرهنگی بوده که علاوه بر جنبه‌های هنری، رسالت فرهنگی و اجتماعی ویژه‌ای را نیز بر دوش داشته است. در جامعه‌ای که دین و معنویت بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی مردم محسوب می‌شود، این سینما توانسته بستری برای بازتاب ارزش‌ها، آرمان‌ها و هویت ملی فراهم آورد. با این حال، پرسش اساسی آن است که این سینما امروز در چه موقعیتی قرار دارد و چگونه می‌تواند در برابر موج پرقدرت سینمای تجاری و سرگرمی‌محور همچنان کارآمد باقی بماند. به‌ویژه در دورانی که نسل جوان به دنبال پاسخ به پرسش‌های بنیادین خود است، ضرورت بازتعریف نقش سینمای دینی بیش از گذشته احساس می‌شود.

 

حجت‌الاسلام سیدحمید میرخندان، فارغ‌التحصیل دکترای فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه باقرالعلوم(ع) که در حوزه و دانشگاه تدریس می‌کند و «مطالعات دینی فیلم»، «روش در نقد فیلم» و «فیلم و واقعیت» از جمله تألیفات وی محسوب می‌شود، در گفت‌وگو به ایکنا به بررسی ابعاد سینمای دینی پرداخته است که در ادامه با هم می‌خوانیم.

 

ایکنا – عنوان «سینمای دینی» بارها در فضای فرهنگی و هنری کشور مطرح شده است، اما تعاریف گوناگون و بعضاً متعارضی درباره آن ارائه شده که موجب نوعی پراکندگی در فهم این مفهوم شده است. آیا اساساً امکان دستیابی به یک تعریف واحد از سینمای دینی وجود دارد یا باید این تنوع را به رسمیت شناخت؟

 

نکته نخست این است که سینمای دینی صرفاً یک تعریف تک‌ساحتی ندارد و طبیعی است که اندیشمندان از زوایای مختلف به آن بنگرند. برخی بر شخصیت هنرمند تأکید می‌کنند و معتقدند اگر خالق اثر فردی دین‌مدار باشد، اثر او نیز دینی خواهد بود. گروهی دیگر محتوای متن و داستان را اصل می‌دانند و می‌گویند اگر روایت اثر برآمده از تعالیم دینی باشد، می‌توان آن را در چارچوب سینمای دینی قرار داد.

 

در مقابل، عده‌ای ساختار را مهم‌تر از محتوا می‌دانند و تأکید دارند که حتی موضوعات دینی اگر در قالبی ناصحیح عرضه شوند، مبتذل جلوه می‌کنند. همچنین برخی دیدگاه‌ها بر تجربه مخاطب متمرکز شده‌اند و می‌گویند آنچه به مخاطب تجربه‌ای دینی و معنوی بدهد، می‌تواند در زمره آثار دینی باشد. هر یک از این دیدگاه‌ها بخشی از واقعیت را آشکار می‌سازند اما در عین حال کافی نیستند. بنابراین نگاه تلفیقی می‌تواند به جمع‌بندی نزدیک‌تر باشد. باید پذیرفت که همه این ابعاد در کنار یکدیگر معنا می‌یابند؛ هم هنرمند و نیت او، هم متن و محتوای روایت، هم ساختار هنری و هم تأثیر بر مخاطب. آنچه بیشتر می‌پسندم، تعبیر «سینمای مطلوب از نگاه دین» است که در کتاب‌ها و مقالاتم به آن پرداخته‌ام. این تعبیر جامع‌تر است و از محدودیت‌های اصطلاح «سینمای دینی» می‌کاهد.

 

ایکنا – شما اصطلاح «سینمای مطلوب از نگاه دین» را به جای «سینمای دینی» ترجیح داده‌اید و آن را جامع‌تر دانسته‌اید. برای روشن شدن موضوع، شاخص‌ها و معیارهایی که یک فیلم را در قلمرو «سینمای مطلوب از نگاه دین» قرار می‌دهد بیان کنید. این شاخص‌ها بیشتر ناظر به محتوا هستند یا به ساختار و تأثیرگذاری اثر نیز مربوط می‌شوند؟

 

وقتی از «سینمای مطلوب» سخن می‌گوییم، منظورمان سینمایی است که جهانی را بازنمایی می‌کند که در تعارض با آموزه‌های دینی نباشد. این تعارض‌نداشتن هم شامل محتوای روایت و هم شامل ساختار و زبان اثر است. برای مثال اگر فیلمی با موضوع اخلاقی ساخته شود ولی با بی‌نظمی یا جلوه‌های نادرست عرضه شود، از مطلوبیت دینی فاصله خواهد گرفت. از سوی دیگر، مطلوبیت دینی فقط به معنای نقل مستقیم آموزه‌های فقهی یا اعتقادی نیست. بسیاری از ارزش‌های اخلاقی مانند صداقت، عدالت، گذشت یا پرهیز از فساد می‌توانند در قالب یک فیلم به نمایش درآیند و از نگاه دین تأیید شوند. بنابراین حتی اگر فیلم‌ساز مسلمان نباشد، اما اثر او این ارزش‌ها را ترویج کند، باز هم می‌تواند مطلوب ارزیابی شود.

 

این نگاه موجب می‌شود از دایره محدود تعریف «فیلم دینی» عبور کنیم و به ارزیابی دقیق‌تر برسیم. بر این اساس، هر فیلمی را باید سنجید که چه اندازه در متن، فرم و اثرگذاری خود با ارزش‌های دینی هماهنگ است. این هماهنگی مراتبی دارد و به ما امکان می‌دهد که فیلم‌ها را نه صرفاً دینی یا غیردینی، بلکه در طیفی از مطلوبیت‌ها ارزیابی کنیم.

 

ایکنا – یکی از چالش‌های جدی این است که برخی منتقدان معتقدند با چنین نگاهی، حتی فیلم‌های اومانیستی یا آثاری که بر آزادی انسان، حریت فردی یا ارزش‌های اخلاقی مشترک تأکید دارند نیز می‌توانند ذیل سینمای دینی قرار گیرند. از این منظر، مرز میان سینمای دینی و غیر دینی مبهم می‌شود. نظر شما درباره این انتقاد چیست و چگونه می‌توان این مرز را روشن‌تر ساخت؟

 

این انتقاد به‌ظاهر درست به نظر می‌رسد اما در واقع ناشی از سوءبرداشت است. ما نمی‌گوییم هر فیلمی که ارزش مشترکی را بیان می‌کند لزوماً دینی است. بلکه می‌گوییم باید نسبت آن ارزش با آموزه‌های اسلامی سنجیده شود. مثلاً اگر فیلمی درباره آزادی سخن می‌گوید، باید بررسی کرد که این آزادی با معنای اسلامی آن سازگار است یا با نگرشی سکولار و فردگرایانه تضاد دارد.

 

سینمای دینی صرفاً یک تعریف تک‌ساحتی ندارد و طبیعی است که اندیشمندان از زوایای مختلف به آن بنگرند. برخی بر شخصیت هنرمند تأکید می‌کنند و معتقدند اگر خالق اثر فردی دین‌مدار باشد، اثر او نیز دینی خواهد بود

گاهی ممکن است فیلمی محصول یک جامعه غیرمسلمان باشد اما پیام آن با برخی گزاره‌های دینی هم‌سو شود. نمونه‌ای که خود من اشاره کرده‌ام، فیلمی است که نشان می‌دهد روابط نامشروع از یک نگاه ساده آغاز می‌شود و در نهایت تباهی می‌آفریند. چنین فیلمی هرچند خاستگاه غربی دارد، اما از منظر آموزه‌های دینی نکته‌ای درست را منتقل می‌کند. بنابراین به جای این‌که بحث کنیم فیلم دینی است یا نیست، باید بپرسیم این فیلم چه میزان مطلوبیت دارد و کدام بخش آن با دین سازگار یا ناسازگار است. این روش مواجهه نه‌تنها مرزها را روشن‌تر می‌کند، بلکه به ما امکان می‌دهد فیلم‌ها را با نگاهی دقیق‌تر تحلیل کنیم و در برابر آثار متنوع موضعی سنجیده‌تر داشته باشیم.

 

ایکنا – برخی معتقدند اصطلاح «سینمای دینی» بیش از آنکه کمک‌کننده باشد، جنبه محدودکننده دارد و دایره سینما را کوچک می‌کند. شما نیز اشاره کردید که این اصطلاح باعث نوعی تقلیل‌گرایی می‌شود و ترجیح دادید تعبیر «سینمای مطلوب» را به کار ببرید. پرسش این است که این محدودکنندگی دقیقاً در چه حوزه‌هایی خود را نشان می‌دهد و چه تبعاتی برای سیاست‌گذاری فرهنگی و تولید آثار سینمایی خواهد داشت؟

 

اصطلاح «سینمای دینی» در عمل به یک چارچوب سخت و انعطاف‌ناپذیر تبدیل شده است که بسیاری از آثار ارزشمند را بیرون می‌گذارد. وقتی تنها آثاری را که به صورت مستقیم به موضوعات دینی می‌پردازند دینی بخوانیم، بسیاری از فیلم‌هایی که مفاهیم اخلاقی یا اجتماعی سازگار با دین را طرح می‌کنند نادیده گرفته می‌شوند. این امر باعث می‌شود بخشی از ظرفیت سینما برای انتقال ارزش‌ها هدر رود. از سوی دیگر، محدود کردن سینمای دینی به موضوعات خاص، فیلم‌سازان را نیز دچار ترس و تردید می‌کند. آنان گمان می‌کنند اگر موضوع اثرشان مستقیماً مذهبی نباشد از دایره سینمای دینی خارج می‌شوند. در نتیجه یا از ورود به این عرصه پرهیز می‌کنند یا آثارشان با برچسب‌های ناهمگون مواجه می‌شود که آسیب‌زاست.

 

این محدودکنندگی همچنین در عرصه سیاست‌گذاری فرهنگی مشکل‌ساز می‌شود. وقتی تعریف ما از سینمای دینی تنگ و محدود باشد، حمایت‌ها نیز محدود می‌شود و آثار ارزشمند بسیاری از شمول حمایت‌های رسمی بازمی‌مانند. بنابراین ضروری است به جای یک اصطلاح محدود، تعریفی پویا و جامع برگزینیم تا هم فیلم‌ساز و هم مخاطب بتوانند ارتباط سازنده‌تری با این حوزه برقرار کنند.

 

ایکنا – شما در سخنان خود اشاره داشتید که مطلوبیت فیلم‌ها از منظر دین مراتبی دارد و می‌توان برای هر اثر سطحی از این مطلوبیت را قائل شد. این نگرش به نوعی بر نظام ارزیابی و داوری آثار سینمایی نیز تأثیر می‌گذارد. پرسش این است که براساس این دیدگاه، چگونه می‌توان نظامی برای سنجش و طبقه‌بندی آثار طراحی کرد که هم دقیق باشد و هم در عمل کارآمدی داشته باشد؟

 

ایده مراتبی بودن مطلوبیت دینی به ما امکان می‌دهد که به جای قضاوت صفر و صدی، به ارزیابی طیفی برسیم. بر این اساس می‌توان شاخص‌هایی طراحی کرد که هر فیلم در چندین سطح از محتوا، ساختار و تأثیر اجتماعی سنجیده شود. مثلاً در بخش محتوا، میزان هماهنگی پیام فیلم با آموزه‌های دینی بررسی شود.

در حوزه ساختار، می‌توان کیفیت روایت و زبان هنری را ارزیابی کرد؛ زیرا محتوای دینی اگر در ساختاری نادرست عرضه شود، از مطلوبیت می‌کاهد. همچنین باید توجه داشت که تأثیر فیلم بر مخاطب یکی از مهم‌ترین معیارهاست؛ اینکه آیا اثر به تقویت اخلاق و معنویت کمک می‌کند یا زمینه‌های انحراف را فراهم می‌سازد. طراحی چنین نظامی نیازمند همکاری میان پژوهشگران دین، متخصصان رسانه و منتقدان سینماست. اگر این همکاری به‌درستی صورت گیرد، می‌توان دستورالعملی تدوین کرد که هم برای جشنواره‌ها و مراکز حمایتی کارآمد باشد و هم به مخاطبان و فیلم‌سازان تصویری روشن از جایگاه اثرشان در نسبت با دین ارائه دهد.

ایکنا – یکی از مسائل مهم در جهان اسلام آن است که فیلم‌های غیرمسلمانان نیز گاه حامل ارزش‌هایی هستند که با آموزه‌های دینی سازگارند. در این شرایط، آیا می‌توان چنین آثاری را در چارچوب سینمای مطلوب قرار داد، حتی اگر فیلم‌ساز نیت دینی نداشته باشد؟ این مسئله چه تأثیری بر تعاملات فرهنگی و تبادل آثار میان کشورهای اسلامی و غیراسلامی خواهد داشت؟

نیت فیلم‌ساز شرط لازم برای مطلوب بودن یک اثر نیست. آنچه اهمیت دارد، پیام و تأثیر فیلم است. اگر اثری توسط فیلم‌سازی غیرمسلمان ساخته شود اما در محتوای خود ارزش‌هایی چون صداقت، عدالت یا پرهیز از فساد را ترویج کند، نمی‌توان آن را بیرون از دایره مطلوبیت دینی دانست. به این ترتیب، می‌توانیم آثار ارزشمند جهان را بدون تعصب مورد استفاده قرار دهیم و در عین حال مرزهای دینی خود را نیز حفظ کنیم. چنین دیدگاهی امکان تعامل فرهنگی گسترده‌تری را میان جوامع اسلامی و غیراسلامی فراهم می‌کند.

وقتی تعریف ما از سینمای دینی تنگ و محدود باشد، حمایت‌ها نیز محدود می‌گردد و آثار ارزشمند بسیاری از شمول حمایت‌های رسمی بازمی‌مانند

البته باید مراقب باشیم که این گشودگی موجب پذیرش بی‌قید و شرط نشود. معیار همچنان آموزه‌های دینی است و هر جا که فیلمی با آنها تعارض داشته باشد، مطلوبیت خود را از دست می‌دهد. اما این روش مواجهه سبب می‌شود بتوانیم از ظرفیت‌های سینمای جهانی برای تقویت اخلاق و معنویت در جوامع اسلامی بهره‌مند شویم.

ایکنا – شما در جایی به مثال سریال «زیر تیغ» اشاره کردید که موضوع قصاص را به گونه‌ای خاص به تصویر کشیده بود. به نظر می‌رسد این نمونه نشان می‌دهد حتی در آثار داخلی نیز ممکن است با چالش‌هایی در بازنمایی احکام و ارزش‌های دینی مواجه شویم. پرسش این است که در مواجهه با چنین آثاری چه رویکردی باید اتخاذ شود؟ آیا باید آن‌ها را طرد کرد یا با رویکرد انتقادی مورد بررسی قرار داد؟

رویکرد طردی در اینجا نتیجه‌بخش نیست. وقتی سریالی مانند «زیر تیغ» حکمی فقهی همچون قصاص را به شکل انتقادی یا محل مناقشه مطرح می‌کند، نباید به سرعت آن را کنار گذاشت. بلکه باید وارد گفت‌وگو شد و با تحلیل دقیق نشان داد که کدام بخش اثر با آموزه‌های دینی هم‌خوانی دارد و کدام بخش نیازمند اصلاح است. این رویکرد هم به مخاطب کمک می‌کند و هم به تولیدکنندگان. مخاطب درمی‌یابد که دین در برابر پرسش‌ها و تردیدها پاسخی دارد و لازم نیست صرفاً با نفی یا پذیرش مطلق مواجه شود. تولیدکنندگان نیز با دریافت نقد علمی می‌توانند در آثار بعدی خود رویکردی دقیق‌تر و عمیق‌تر اتخاذ کنند.

از این منظر، بسیاری از آثار می‌توانند فرصتی برای گفت‌وگو و ارتقای سواد دینی و رسانه‌ای جامعه باشند. به شرط آنکه مواجهه ما منصفانه، تحلیلی و به‌دور از برخوردهای هیجانی باشد. در این صورت، سینما به میدان تبادل اندیشه و رشد فرهنگی تبدیل خواهد شد.

ایکنا – برخی بر این باورند که تعریف شما از سینمای مطلوب با تعابیری چون «فیلم اخلاقی» یا «فیلم انسانی» همپوشانی دارد. این پرسش مطرح است که تمایز سینمای مطلوب دین با سینمای صرفاً اخلاقی یا انسانی در چیست؟ چگونه می‌توان از خلط این مفاهیم جلوگیری کرد و جایگاه منحصر به‌فرد سینمای دینی را حفظ کرد؟

سینمای اخلاقی و انسانی در بسیاری موارد با سینمای مطلوب از نگاه دین مشترکند، اما تفاوت اساسی در مبنا و غایت نهفته است. اخلاق انسانی ممکن است نسبی و وابسته به فرهنگ‌ها و ارزش‌های متغیر باشد، اما اخلاق دینی بر پایه وحی و تعالیم الهی استوار است. این تفاوت در نهایت بر پیام و اثرگذاری فیلم تأثیر می‌گذارد. برای نمونه، فیلمی ممکن است وفاداری در روابط خانوادگی را ستایش کند، اما اگر این وفاداری صرفاً براساس منفعت یا قرارداد اجتماعی توجیه شود، با اخلاق دینی تفاوت خواهد داشت. در اخلاق دینی، وفاداری ریشه در تعهد الهی و مسئولیت در برابر خداوند دارد. بنابراین، هرچند موضوع مشترک است، عمق و جهت‌گیری متفاوت خواهد بود.

برای جلوگیری از خلط مفاهیم، باید همواره نسبت فیلم با آموزه‌های وحیانی را بررسی کرد. اگر فیلمی ارزش اخلاقی را صرفاً از منظر انسانی طرح کند، اخلاقی است اما لزوماً مطلوب از نگاه دین نیست. اما اگر همان ارزش را با بنیانی الهی و غایتی معنوی عرضه کند، در قلمرو سینمای مطلوب قرار می‌گیرد.

ایکنا – یکی از دغدغه‌های جدی شما، تأکید بر تحلیل فیلم‌ها به جای برچسب‌گذاری سریع است. به نظر می‌رسد این نگاه تحلیلی می‌تواند الگوی تازه‌ای در نقد فیلم‌های داخلی و خارجی باشد. به نظر شما چه مراحلی باید در نقد یک فیلم طی شود تا بتوان نسبت آن را با دین به درستی ارزیابی کرد و به نتیجه‌ای منصفانه رسید؟

مرحله نخست نقد، بررسی محتوای روایی فیلم است؛ باید دید چه گزاره‌هایی در اثر مطرح شده و این گزاره‌ها چه نسبتی با آموزه‌های دینی دارند. برخی گزاره‌ها ممکن است کاملاً منطبق باشند، برخی بخشی منطبق و برخی نیز در تضاد آشکار قرار گیرند. این مرحله پایه تحلیل محسوب می‌شود. مرحله دوم، تحلیل ساختاری و هنری فیلم است. زیرا محتوای درست اگر در قالبی نادرست بیان شود، از اثرگذاری مثبت آن کاسته می‌شود. برای نمونه، فیلمی که ارزش‌های اخلاقی را تبلیغ می‌کند، اما با جلوه‌های سطحی و شعاری همراه است، به سختی می‌تواند تجربه‌ای عمیق و ماندگار برای مخاطب بسازد.

مرحله سوم، سنجش تأثیر بر مخاطب است. باید بررسی کرد که فیلم در نهایت چه تجربه‌ای را برای بیننده رقم می‌زند. اگر اثر موجب رشد اخلاقی یا تقویت معنویت شود، حتی با وجود برخی کاستی‌ها، می‌تواند مطلوب باشد. اما اگر به بی‌اعتمادی یا انحراف منجر شود، مطلوبیت آن زیر سؤال خواهد رفت.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام



منبع

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.