روایت بیپرده جنایتهای منافقین در «عملیات مهندسی» + صوت
سریال «عملیات مهندسی» به عنوان یکی از تازهترین تولیدات سیمافیلم توانسته است با داستانی پیچیده و شخصیتپردازی دقیق، نگاه مخاطب را به خود جلب کند. این اثر نه تنها یک روایت سرگرمکننده ارائه میدهد بلکه تلاش دارد با پرداخت به مسائل اجتماعی و سیاسی، فضای ذهنی بیننده را به تفکر درباره واقعیات جامعه معاصر هدایت […]
سریال «عملیات مهندسی» به عنوان یکی از تازهترین تولیدات سیمافیلم توانسته است با داستانی پیچیده و شخصیتپردازی دقیق، نگاه مخاطب را به خود جلب کند. این اثر نه تنها یک روایت سرگرمکننده ارائه میدهد بلکه تلاش دارد با پرداخت به مسائل اجتماعی و سیاسی، فضای ذهنی بیننده را به تفکر درباره واقعیات جامعه معاصر هدایت کند. هر شخصیت در این سریال حامل پیام خاصی است و تلاش فیلمنامهنویس برای ایجاد همخوانی میان رویدادها و تصمیمات شخصیتها، نقش تعیینکنندهای در جذابیت اثر دارد.
حسین تراب نژاد، فیلمنامهنویس این سریال، در طراحی داستان و شخصیتها نگاه ویژهای به واقعگرایی و روانشناسی شخصیتها داشته است. وی معتقد است هر تصمیم و هر کنش در سریال باید با بستر اجتماعی و فرهنگی آن شخصیت هماهنگ باشد و تنها از این طریق است که مخاطب میتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند. این رویکرد باعث شده است سریال از سطح سرگرمی صرف فراتر رفته و به اثری قابل تأمل تبدیل شود.
از نکات برجسته فیلمنامه، توجه به جزئیات محیطی و اجتماعی است. ترابنژاد در طراحی هر صحنه و دیالوگ، دقت کرده تا باورپذیری و طبیعی بودن داستان حفظ شود. یکی دیگر از ویژگیهای مهم سریال، ترکیب نگاه اجتماعی با عناصر هیجان و تعلیق است. ترابنژاد میگوید هدفش این بوده که سریال بتواند مخاطب را هم سرگرم کند و هم او را به چالش فکری بکشد. در این مسیر، پرداخت به جزئیات فرهنگی و اجتماعی، ارائه موقعیتهای اخلاقی و تصمیمگیریهای پیچیده شخصیتها، نقش کلیدی داشته است و توانسته است مخاطب را تا پایان داستان همراه کند.
ایکنا پیرامون این مجموعه تلویزیونی با حسین ترابنژاد، فیلمنامهنویس سریال «عملیات مهندسی» گفتوگویی انجام داده است که در ادامه با آن همراه میشویم تا از زبان نویسنده با پشت صحنه خلق شخصیتها، جزئیات فیلمنامه و نگاه وی به مسائل اجتماعی و فرهنگی که در سریال منعکس شده است، بیشتر آگاه شویم.
ایکنا – شما به عنوان نویسنده سریال عملیات مهندسی، در ابتدای کار چگونه ایده شکلگیری داستان به ذهنتان رسید و اساساً آغاز این پروژه از کجا بود؟
واقعیت این است که سال ۹۹ تلویزیون سفارش این کار را به من داد و از همان ابتدا هدف اصلی این بود که در قالب یک اثر نمایشی به صورت مستقیم و بیپرده به جنایتهای سازمان منافقین پرداخته شود. موضوع عملیات مهندسی و شکنجههایی که در این ماجرا اتفاق افتاده بود به ندرت در آثار دیگر مورد توجه قرار گرفته بود و همین موضوع اهمیت کار را دو چندان میکرد. در آن زمان دو سه طرح نوشتم که یکی از آنها مورد تأیید قرار گرفت و بعد از آن وارد مرحله نگارش شدیم.
در همان سالها به دلایلی کار متوقف شد اما اوایل پارسال دوباره تلویزیون تصمیم گرفت این پروژه را راه بیندازد و متن در اختیار آقای شفیعی(تهیهکننده) قرار گرفت و سپس آقای محمدزاده(کارگردان) هم اضافه شد. با توجه به گذشت زمان، خودم نقاط ضعفی در متن دیدم و آقای شفیعی و آقای محمدزاده هم تأکید داشتند که ملودرام قصه بیشتر شود. همین باعث شد بازنویسی انجام بدهم و کار وارد مرحله پیشتولید شود. خدا را شکر این بار با انسجام بیشتری پیش رفت. درضمن باید تاکید کنم کار روی تاریخ معاصر همیشه با چالشهای خاص خود همراه است زیرا پای بایدها و نبایدهای زیادی وسط میآید. اما در این پروژه خوشبختانه از سوی تلویزیون اعتماد زیادی به تیم تولید و بنده شد. به همین خاطر یکی از معدود کارهایی بود که تمام انرژی ما صرف خود کار شد و حاشیهای دخالت نکرد.
ایکنا – پرداختن به تاریخ معاصر همواره با محدودیتها و چالشهای فراوان همراه است. در روند نگارش سریال «عملیات مهندسی» چه مشکلات و دشواریهایی را تجربه کردید و آیا تعامل با تلویزیون در این زمینه برایتان سخت بود؟
در این کار برخلاف تجربههای گذشته، مشکلی با تلویزیون نداشتیم و مسیر قصه مشخص بود. آنچه میخواستیم روایت کنیم بر مبنای اعتماد جلو رفت و آزادی عمل بیشتری داشتیم. در پروژههای مشابه، معمولاً اختلافنظرهای جدی با شوراها و حتی کارگردان به وجود میآید که بخشی از انرژی نویسنده را صرف حواشی میکند اما در این پروژه افسار کار دست خودمان بود و دقیقاً همان چیزی که درست میدانستیم نوشتیم و پذیرفته شد. این تجربه برایم لذتبخش بود چون توانستم بدون درگیریهای معمول، صرفاً به داستان و شخصیتها بپردازم. نکته مهم دیگر این است که ما تلاش کردیم به جای یک روایت گزارشی از وقایع، قصهای دراماتیک خلق کنیم تا مخاطب هم درگیر شود و هم با واقعیتها آشنا گردد.
ایکنا – با توجه به موضوع «عملیات مهندسی» تا چه اندازه در روایت داستان به بازنمایی واقعیتهای تاریخی وفادار بودید و چه میزان از عنصر تخیل برای گسترش قصه استفاده کردید؟
ماجرای «عملیات مهندسی» در واقعیت بعد از اینکه به پایان میرسد، کشف میشود. یعنی شکنجهها اتفاق افتاد و نیروهای امنیتی در نهایت متوجه موضوع شدند. بنابراین هسته اصلی قصه در واقعیت شکل گرفته بود. باید تمهیدی میاندیشیدیم که قصه گسترش پیدا کند. کاری که ما کردیم این بود که از این هسته واقعی استفاده کنیم و آن را با عنصر تخیل گسترش دهیم. تقریباً میشود گفت حدود ۸۰ درصد مسیر قصه تخیلی است. در عین حال شکنجههایی که منافقین انجام دادند و هدف آنها از این کار، کاملاً واقعی بود. بخش زیادی از داستانهای خانوادگی هم ساخته و پرداخته ذهن من و میلاد نجفی، همکار نویسندهام است که البته براساس خاطرات و روایتهای دیگران تطابق داده شد.
موضوع عملیات مهندسی و شکنجههایی که در این ماجرا اتفاق افتاده بود به ندرت در آثار دیگر مورد توجه قرار گرفته بود و همین موضوع اهمیت کار را دوچندان میکرد
مثلاً ماجرای دختری که توسط پدرش در اتاق زندانی میشود، ریشه در یک اتفاق واقعی دارد اما ارتباط مستقیم با عملیات مهندسی ندارد. با این حال برای نشان دادن تأثیر نفوذ منافقین در خانوادهها و زندگی روزمره مردم به کار آمد. این ترکیب واقعیت و تخیل، هم به غنای قصه کمک کرد و هم باعث شد مخاطب بتواند با فضای آن دوران ارتباط برقرار کند.
ایکنا – در سریال عملیات مهندسی، شخصیتها به شکلی پرداخته شدهاند که مخاطب بتواند با آنها ارتباط عاطفی برقرار کند. شما از چه روشهایی برای پرداختن به پیچیدگیهای روانی و اخلاقی شخصیتها استفاده کردید تا به همذاتپنداری مخاطب منجر شود؟
برای نگارش شخصیتهای امنیتی و سیاسی این دوره، از کتابها و مصاحبههایی که طی سالها مطالعه کرده بودم استفاده کردم. علاوه بر آن در جریان تحقیق برای این سریال، با نیروهای امنیتی فعال در آن دوره هم مصاحبههایی داشتم که کمک بزرگی بود. این اطلاعات خام، در کنار تجربه شخصی من از فضاهای مشابه، باعث شد شخصیتهایی پختهتر و باورپذیرتر خلق کنیم.
یکی از نکات مهم این بود که شخصیتها را صرفاً تیپیکال نسازیم. یعنی قهرمان صرفاً قهرمان و ضدقهرمان صرفاً منفی نباشد. تلاش کردم لایههای انسانی و خانوادگی هر شخصیت را هم در نظر بگیرم. همین پرداخت باعث شد مخاطب آنها را واقعیتر ببیند و بتواند احساس نزدیکی کند. البته نقش کارگردان در این میان بسیار مهم بود. آقای محمدزاده در اجرا به شخصیتها جان دادند. به اعتقاد من، یکی از عوامل باورپذیری شخصیتها همین تعامل بین نویسنده و کارگردان بود.
ایکنا – آیا در روند تولید و فیلمبرداری، تغییراتی در فیلمنامه صورت گرفت و این تغییرات بیشتر در چه بخشهایی اتفاق افتاد؟
بله، طبیعتاً در هر پروژه حرفهای، بخشی از تغییرات هنگام تولید رخ میدهد. در مرحله پیشتولید طولانی، مرتب متن را با کارگردان مرور میکردیم. وقتی به زمان فیلمبرداری نزدیک شدیم، تقریباً متن کامل شده بود اما همزمان باز هم جزئیاتی اصلاح میشد.
این تغییرات بیشتر در سطح دیالوگ یا میزانسن بود. مثلاً ممکن بود دیالوگی برای بازیگر سنگین باشد یا در اجرا خوشایند نباشد، بنابراین تغییر میکرد. یا گاهی لوکیشنی که انتخاب شده بود با متن نمیخواند و مجبور میشدیم آن بخش را بازنویسی کنیم.
در مجموع شاید بتوان گفت بین ۱۰ تا ۱۵ درصد تغییر در فیلمنامه ایجاد شد اما نه تغییرات ساختاری بلکه تغییرات جزیی و صحنهای. این روند طبیعی هر کار حرفهای است و به نظرم به غنای اثر کمک میکند.
ایکنا – در نگارش سناریو از تکنیکهایی مثل فلشبک، روایت موازی یا روایت چندصدایی هم استفاده کردهاید. دلیل اصلی شما برای استفاده از این تکنیکها چه بود؟
معمولاً سعی میکنم در استفاده از تکنیکهایی مثل فلشبک خیلی محتاط باشم و فقط در مواقع ضروری از آنها بهره بگیرم. در این کار هم همین رویکرد را داشتم. مثلاً در بخشهایی از داستان، مثل ماجرای خرداد ۶۰ که منافقین برای فریب افکار عمومی خودزنی کرده بودند، ما احساس کردیم که نمیتوانیم این رویداد را صرفاً در چند دیالوگ توضیح دهیم. در نتیجه فلشبک تصویری آن را نشان دادیم. این تصمیم به خاطر جذابیت بصری و تأثیرگذاری بیشتر بود. گاهی اوقات تصویر به مراتب قویتر از کلام میتواند پیام را منتقل کند. بنابراین استفاده از این تکنیک کاملاً کاربردی و براساس نیاز قصه بود.
به همین ترتیب، روایت موازی یا چندصدایی هم فقط زمانی به کار رفت که داستان اقتضا میکرد. هیچگاه صرفاً برای پیچیدهتر شدن متن سراغ این تکنیکها نرفتیم بلکه هدف اصلی، روانتر شدن روایت و اثرگذاری بیشتر بر مخاطب بود.
ایکنا – یکی از ویژگیهای این سریال ریتم منسجم و روان آن است. با توجه به اینکه گاهی در سریالهای تاریخی ریتم یا کند میشود یا بیش از حد سریع پیش میرود، شما چگونه توانستید تعادل ریتم را حفظ کنید؟
این موضوع یکی از دغدغههای اصلی ما بود. تلویزیون تأکید داشت که سریال بیشتر از ۱۵ قسمت نباشد اما با وجود تلاش ما در نهایت متن به ۲۰ قسمت رسید. این فشار برای فشردهسازی قصه در واقع به نفع کار تمام شد. چون اجازه نداد ریتم بیفتد یا کشدار شود. سعی کردیم از هر سکانس نهایت استفاده را ببریم و هیچچیز اضافهای در داستان نباشد. علاوه بر بخشهای مربوط به تعقیب و گریز منافقین، قصههای خانوادگی هم به پیشبرد ریتم کمک کردند. چون مخاطب مشتاق بود بداند سرنوشت شخصیتهای خانواده چه خواهد شد.
همین ترکیب تعلیق امنیتی و ملودرام خانوادگی باعث شد قصه ریتم مناسب خود را پیدا کند. بنابراین مخاطب هم درگیر بخشهای پرتنش شد و هم در فضای احساسی خانوادهها تنفس کرد.
ایکنا – در کارهای مربوط به دهه ۶۰ معمولاً خانوادهها به شکل کلیشهای نمایش داده میشوند، اما در سریال شما خانوادهها به ویژه خانواده شخصیتهای مثبت، تصویری واقعیتر دارند. چرا چنین رویکردی را انتخاب کردید؟
در سالهای گذشته متأسفانه نوعی نگاه کلیشهای بر ساخت آثار امنیتی حاکم بود. حتی نهادهای سفارشدهنده هم تحمل نداشتند خانواده یک نیروی امنیتی را واقعی نشان دهیم. مثلاً چند سال پیش در یکی از کارها، صحنهای نوشتم که مأمور امنیتی دنبال جوراب فرزندش میگشت اما به من گفتند چنین چیزی نباید نشان داده شود چون مردم فکر میکنند اگر مأمور امنیتی نتواند خانوادهاش را مدیریت کند پس چطور میتواند جامعه را مدیریت کند.
در سالهای گذشته متأسفانه نوعی نگاه کلیشهای بر ساخت آثار امنیتی حاکم بود. حتی نهادهای سفارشدهنده هم تحمل نداشتند خانواده یک نیروی امنیتی را واقعی نشان دهیم
خوشبختانه این نگاه تغییر کرده است. حالا هم نهادها و هم تلویزیون پذیرفتهاند که نشان دادن زندگی عادی و حتی مشکلات روزمره نیروهای امنیتی نه تنها ضعف نیست بلکه باعث باورپذیری و نزدیکی مردم به شخصیتها میشود. به همین دلیل ما توانستیم خانوادههایی واقعیتر خلق کنیم. در سریال «عملیات مهندسی» خانوادهها قدیسوار نیستند، بلکه انسانهایی عادی هستند با دغدغهها و کشمکشهای طبیعی. این تغییر نگرش به نظرم کمک بزرگی به واقعیتر شدن قصه کرده است.
ایکنا – در سالهای اخیر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تلاش زیادی کرده تا چهرهای قربانی و مظلوم از خود نشان دهد. شما چقدر معتقدید ساخت چنین سریالهایی میتواند نسل جوان را با واقعیتهای این سازمان آشنا کند؟
یکی از اهداف اصلی این سریال هم همین بود. متأسفانه منافقین در سالهای اخیر سعی کردهاند با وارونهسازی تاریخ خود را مظلوم جلوه دهند و حتی نسل جوانی که آن دوران را ندیده دچار اشتباه شود. سریال «عملیات مهندسی» تلاشی بود برای اینکه نشان بدهیم این سازمان چه جنایتهایی انجام داده است. سعی کردیم بیپرده واقعیتها را نمایش دهیم و حتی در نشان دادن شکنجهها هم به حدی پرداختیم که مخاطب بتواند عمق فاجعه را درک کند. اگر این بخشها حذف میشد، داستان ناقص میماند.
بازخوردهایی که گرفتم نشان میدهد فارغ از کیفیت کار، سریال توانسته در این زمینه موفق باشد. خیلیها گفتند بالاخره اثری ساخته شد که ذات این سازمان را آشکار میکند و این برای من به عنوان نویسنده ارزشمندترین دستاورد است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.