غفلت سینمای ایران از اقتباسهای ادبی
بهمناسبت روز سینما در گفتوگو با ایکنا مطرح شد اقتباس از آثار فاخر ادبی در سینمای ایران و جهان از دیرباز تا به امروز، مورد توجه فیلمنامهنویسان سینمایی قرار گرفته است و نتیجه آن، نقطه عطفی در تولیدات هنر هفتم بهشمار میرود. خبرنگار ایکنا از اصفهان بهمناسبت ۲۱ شهریورماه که در تقویم ملی ایران از […]
بهمناسبت روز سینما در گفتوگو با ایکنا مطرح شد
اقتباس از آثار فاخر ادبی در سینمای ایران و جهان از دیرباز تا به امروز، مورد توجه فیلمنامهنویسان سینمایی قرار گرفته است و نتیجه آن، نقطه عطفی در تولیدات هنر هفتم بهشمار میرود. خبرنگار ایکنا از اصفهان بهمناسبت ۲۱ شهریورماه که در تقویم ملی ایران از آن به «روز سینما» یاد میشود، با محمد بزرگ، کارشناس و منتقد سینما گفتوگو کرده است که متن آن را در ادامه میخوانیم.
ایکنا ـ به نظر شما، اقتباس در سینمای ایران چه جایگاهی دارد و چرا بعضی از آثار اقتباسی موفقتر از آثار غیراقتباسی هستند؟
جایگاه اقتباس در سینمای ایران همیشه مهم و ارزشمند بوده است. اگر در خصوص بهترین آثار سینمای ایران از ما پرسیده شود، همیشه نام فیلم «گاو»، ساخته داریوش مهرجویی به میان میآید که از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی اقتباس شده است. کارهای ارزشمند در تاریخ سینمای ایران همیشه آثاری بودهاند که پهلویی به مباحث اقتباسی داشتهاند. در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰، آثار اقتباسی همچون «اجارهنشینها»، «ناخدا خورشید»، «پری»، «کاغذ بیخط» و… ساخته شدند؛ ولی هرچه جلوتر رفتیم، از جایگاه اقتباس در سینمای ایران کاسته شد؛ این جایگاه نهتنها در سینمای بلند، بلکه در سینمای کوتاه هم با توجه به بضاعت بسیار مهمی که سینمای ایران در زمینه اقتباس و ادبیات غنی دارد، متأسفانه مغفول واقع شده است. اقتباس، بسیار واجد بررسی است و همآغوشی ادبیات با سینما کارکرد بسیاری دارد.
دلیل موفقتربودن آثار اقتباسی را میتوان چنین برشمرد که معمولاً داستانها و ادبیات غنیتر هستند. اقتباس وامدار کلام و ادبیات است. وقتی ادبیات به سمت سینما میآید، قطعاً این غنا را با خود به سینما میآورد.
ایکنا ـ چه معیارهایی برای انتخاب یک منبع (رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه یا حتی آثار خارجی) برای اقتباس در سینمای ایران وجود دارد؟
نکتهای که وجود دارد، شناخت اقتباس است؛ اینکه چه آثاری را باید اقتباس کنیم که با سینما منطبق باشد. شما مشاهده میکنید آثاری موفق بودهاند که لازمه کار را داشتهاند؛ برای نمونه ساختارهای ارسطویی و سهپردهای و داستانهایی که چه در ادبیات ایران و چه در ادبیات جهان واجد تطبیق در آثار سینمایی بودهاند، موفقتر ظاهر شدهاند. چنانچه آثار ادبی، سیالذهن باشند و قرار باشد در سینما متبلور شوند، کار قدری سخت میشود. چنین آثاری باید سبک سینمایی خودشان را پیدا کنند و به سمت سوررئال بروند. سازندگان چنین آثاری باید هم ادبیات و هم سینما را خوب بشناسند؛ به همین دلیل است که این همآغوشی و همپوشانی گاهی مطلوب نیست؛ ولی کارهای سهپردهای عمدتاً موفق هستند. رویکرد افرادی همچون سید فیلد و رابرت مکی در فیلمنامههای سینمایی نشان داده است که همیشه در بخش سهپردهای، پذیرای داستانهای خوب بودهاند؛ بنابراین بهطور کلی، غنیبودن ادبیات است که به فرد نویسنده یا فیلمنامهنویس کمک میکند تا بتواند داستان را در قالب فیلمنامه پیاده کند.
ایکنا ـ بزرگترین چالشها در نوشتن فیلمنامه اقتباسی در سینمای ایران چیست؟
شناخت، یکی از مصائب و مشکلاتی بهشمار میرود که ممکن است در خصوص اقتباس پیش بیاید. شناخت شامل موضوعات متنوعی همچون شناخت ادبیات، اقتباس و سینماست. اینکه اساساً ما به چه شکلی میخواهیم اقتباس کنیم، مهم است. اقتباس نعل به نعل یکی از انواع اقتباس بهشمار میرود؛ برای نمونه برادران کوئن آثار شکسپیر را کاملاً نعل به نعل اقتباس کردهاند.
بومیسازی آثار نیز اهمیت دارد. رمان «شبهای روشن» اثر داستایوفسکی، اثری بومی در ادبیات شوروی سابق است و پس از اقتباس سعید عقیقی، شکل مطلوبی در سینمای ایران پیدا کرد.
مورد دوم، بررسی آثار ادبی از سوی فیلمنامهنویس است که نقش مهمی در اقتباس سینمایی دارد. مورد سوم نیز تطبیق است که با مورد دوم، یعنی بررسی، نسبت دارد. اگر در هریک از این بخشها موفقیتی حاصل نشود، آثار خوبی را شاهد نخواهیم بود؛ ولی عمدتاً آثار اقتباسی سینمای ایران، قابل بحث و گفتوگو بودهاند و ادوات و ابزار و درواقع، بضاعت خوبی در اختیار نویسنده گذاشتهاند.
ایکنا ـ اقتباسها چه تأثیری بر جذب مخاطب و موفقیت تجاری فیلمها دارند؟
تأثیر اقتباسها بر مخاطب زمانی مثمرثمر خواهد بود که ذائقه مخاطب، خوب پرورش پیدا کرده باشد؛ یعنی مخاطبی که آثار سینمایی خوبی ببیند، آثار و کتب خوبی هم خواهد خواند. امروزه تولیدات، شامل همهچیز حتی خوراکیها به شکلی به مخاطب خود ارائه میشوند که سلامت او را زیاد در نظر نمیگیرند؛ به این معنا بیشتر جیب، آورده و منفعت فرد تولیدکننده مدنظر قرار میگیرد. در آثار فرهنگی نیز وقتی ذائقه مخاطب مغفول واقع شود و ذائقهاش را به یکسری آثار کمدی و آثاری عادت دهیم که شادیهای لحظهای به دنبال دارند و عمیقاً به آنها فکر نشده است و با شوخیهای جنسی همراه هستند، باید این ذائقه را از بین رفته بدانیم.
با این حساب، اگر بخواهیم به اقتباس آثار غنی ادبیات ایران بپردازیم و آنها را به شکل آیرونیک، استاتیک و زیباییشناسانه به مخاطب منتقل کنیم، زحمت بسیاری دارد. امیدوارم فعلاً یکسری از بخشها مانند بخشهای هنری، هنر و تجربه، فیلمهای کوتاه و فضاهای نخبگانی، دچار چنین مسائلی نشوند. نکته این است که آن فضاها نیز متأسفانه در حال از بین رفتن هستند؛ دستکم باید آنها را حفظ کنیم. در دهههای پیش، سینمای آزاد داشتیم و در برههای از زمان، همین سینمای آزاد در آثار بلند، متبلور و راهگشا شد. در سینمای فرانسه، آلمان، اسپانیا و… نیز این اتفاق به وقوع پیوسته است و سینماگران جوان اروپا توانستند در مقطعی با هالیوود مقابله کنند.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.