بازاندیشی در سینمای دینی؛ از خلاقیت هنری تا تعهد محتوایی + صوت
21 شهریور، روز سینما، فرصتی برای بازاندیشی در نقش و جایگاه این هنر ـ صنعت اثرگذار در فرهنگ و هویت جامعه است. سینما نه تنها ابزاری برای سرگرمی، بلکه رسانهای قدرتمند برای روایت اندیشهها، بازتاب ارزشها و شکلدهی به سبک زندگی است. در این میان، سینمای دینی جایگاهی ویژه دارد؛ چراکه میتواند پیوندی عمیق میان هنر […]
21 شهریور، روز سینما، فرصتی برای بازاندیشی در نقش و جایگاه این هنر ـ صنعت اثرگذار در فرهنگ و هویت جامعه است. سینما نه تنها ابزاری برای سرگرمی، بلکه رسانهای قدرتمند برای روایت اندیشهها، بازتاب ارزشها و شکلدهی به سبک زندگی است. در این میان، سینمای دینی جایگاهی ویژه دارد؛ چراکه میتواند پیوندی عمیق میان هنر هفتم و ایمان دینی ایجاد کند و با بهرهگیری از زبان تصویر، مفاهیم بلند معنوی و اخلاقی را به شکلی ملموس و تأثیرگذار به مخاطب منتقل سازد.
سینمای دینی، علاوه بر کارکرد فرهنگی، نقشی هویتی و تمدنی نیز ایفا میکند؛ این نوع سینما قادر است ارزشهای اسلامی و ایرانی را در قالب داستانهایی جذاب و انسانی به جهان معرفی کند و الگویی متفاوت از زندگی، امید، ایثار و معنویت را در برابر مخاطبان داخلی و خارجی قرار دهد. از این رو، تقویت و حمایت از سینمای دینی ضرورتی انکارناپذیر است؛ زیرا میتواند هم حافظ ریشههای فرهنگی و اعتقادی جامعه باشد و هم در سطح جهانی، صدای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را به گوش دیگر ملتها برساند.
ایکنا به مناسبت فرارسیدن ۲۱ شهریور، روز سینما، با چند نفر از سینماگران کشور گفتوگو کرده است تا ارزیابی جامعی از وضعیت تولیدات سینمایی، بهویژه آثار دینی و معنوی ارائه دهد. این گزارش نگاهی دقیق به کیفیت و جایگاه سینمای دینی در ایران دارد و میکوشد با بازتاب تجربهها و دیدگاههای اهالی این عرصه، تصویری روشن از روند تولید و میزان استقبال مخاطبان از این ژانر ترسیم کند.
در این راستا، نخستین گفتوگو با مهدی سجادهچی، فیلمنامهنویس برجسته و داور جشنواره فیلم فجر انجام شد. او که سالها در زمینه نوشتن فیلمنامههای با محوریت فرهنگ دینی فعالیت داشته، تجربه ارزشمندی از روند شکلگیری آثار دینی و چالشهای نگارش داستانهای مبتنی بر باورهای مذهبی در سینمای ایران دارد. گفتوگو با محسن علیاکبری، تهیهکننده نامآشنای سینما و تلویزیون که آثار موفقی همچون «مریم مقدس» و «استرداد» را در پرونده کاری خود دارد، بخش دیگری از این گزارش را تشکیل میدهد. علیاکبری در این گفتوگو به چگونگی انتخاب پروژهها، فرآیند تولید آثار فاخر و چالشهای مالی و اجرایی در سینمای دینی اشاره کرده و با ارائه تجربههای عملی خود، اهمیت مدیریت حرفهای در موفقیت این نوع تولیدات را نشان داده است.
شهریار بحرانی، کارگردان آثار سینمایی و تلویزیونی با سابقه طولانی در ساخت فیلمهایی مانند «مریم مقدس» و «ملک سلیمان»، سومین سینماگری است که در این گزارش مورد گفتوگو قرار گرفته است. بحرانی با بیان دیدگاههای خود درباره تلفیق ارزشهای دینی با تکنیکهای نوین سینمایی، به بررسی جنبههای هنری و جذابیتهای بصری آثار دینی پرداخته و اهمیت خلاقیت در جذب مخاطب را برجسته کرده است.
در این گزارش، تمرکز اصلی بر کیفیت و جایگاه آثار دینی در سینمای کشور است. تحلیل تجربههای فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان، نشان میدهد که آثار دینی، علاوه بر پیام اخلاقی و معنوی، باید از لحاظ ساختاری، فنی و روایی نیز توانمند باشند تا بتوانند مخاطب گستردهای را به سینما جذب کنند و اثرگذار باشند. این نگاه چندوجهی، دریچهای به چالشها و فرصتهای سینمای دینی در ایران باز میکند.
یکی از موضوعات مهمی که در این گفتوگوها برجسته شد، نقش همکاری میان فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان در موفقیت پروژههاست. تجربه هر یک از این سه سینماگر نشان میدهد که هماهنگی تیمی و شناخت دقیق از مخاطب، پایه اصلی تولید آثار فاخر دینی محسوب میشود و بدون این همگرایی، حتی بهترین ایدهها نیز ممکن است نتوانند به کیفیت لازم دست یابند. بررسی چالشهای تولید آثار دینی و مذهبی در شرایط کنونی سینمای ایران، محدودیتهای بودجه، نیاز به پژوهش تاریخی و مذهبی دقیق و انتظار مخاطب از واقعگرایی در داستان و شخصیتها، از جمله موضوعاتی است که تهیهکننده و کارگردان به آن اشاره کردهاند. تجربههای آنها میتواند الگویی برای برنامهریزی و تولید بهتر آثار در آینده باشد.
مهدی سجادهچی پیرامون کیفیت و جایگاه تولیدات دینی در سینمای کشور معتقد است که توجه به مفاهیم اخلاقی و ارزشی در آثار سینمایی میتواند هم تأثیرگذار و هم جذاب برای مخاطب باشد. وی با توجه به تجربه خود در نگارش فیلمنامه و حضور در داوری جشنواره فیلم فجر بر اهمیت ساختار درست داستان و شخصیتپردازی مناسب تأکید میکند و معتقد است که سینمای دینی باید هم پیامآور باشد و هم توانایی جلب توجه بیننده را داشته باشد. در ادامه با سخنان وی همراه میشویم تا با دیدگاههای او را در این زمینه آشنا شویم.
ایکنا – یکی از پرسشهای مهم و اساسی در عرصه هنر هفتم، جایگاه و تعریف «سینمای دینی» است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که این گونه سینمایی، باید شاخصها و معیارهای ویژهای داشته باشد که آن را از سایر گونههای رایج در سینما همچون اکشن، درام، تاریخی و حتی اجتماعی متمایز کند. پرسش این است که اساساً شما تا چه حد قائل به وجود ژانری مستقل با عنوان «سینمای دینی» هستید و اگر چنین دستهبندیای را معتبر بدانیم چه ویژگیها و شاخصههایی باعث میشود که یک اثر سینمایی در این حوزه قرار گیرد و از سایر ژانرها فاصله گیرد؟
شخصاً چندان معتقد به وجود ژانری مستقل با عنوان «سینمای دینی» نیستم. البته برخی منتقدان یا پژوهشگران سینما ممکن است چنین عنوانی را معتبر بدانند و براساس طبقهبندی موضوعی از آن یاد کنند، اما باید توجه داشت که دین مقولهای بسیار عام و فراگیر است و نمیتوان آن را به راحتی در قالب یک گونه سینمایی محدود کرد. به همین دلیل ترجیح میدهم بگویم سینمای دینی زمانی معنا پیدا میکند که مخاطب پس از تماشای فیلم، احساسی متعالی در خود تجربه کند، یعنی نوعی دریافت و برداشت دینی از اثر برای وی شکل گیرد.
به بیان دیگر، وقتی فیلمی بتواند در مخاطب این احساس را به وجود آورد که موضوع، قصه یا شخصیتها اشارهای به حکمت و شعوری فراتر از جهان مادی دارند، آن اثر از دید من در شمار فیلمهای دینی قرار میگیرد. این احساس باید درونی و واقعی باشد و نه ناشی از شعار یا دستور مستقیم. تجربههایی داشتهایم از آثاری که به سفارش یا با نیت دینی ساخته شدند، اما هیچگاه توان انتقال حس ایمان یا باور به مخاطب را نداشتند. چنین آثاری صرفاً برچسب «دینی» داشتند، بدون آنکه حقیقتاً چنین کارکردی پیدا کنند.
البته اگر بخواهیم طبقهبندی سادهتری داشته باشیم، برخی فیلمها که به تاریخ ادیان یا روایتهای دینی میپردازند، گاه با عنوان «سینمای دینی» مطرح میشوند. مثلاً آثاری که درباره مسیحیت، یهودیت یا اسلام ساخته میشوند؛ اما بسیاری از این فیلمها صرفاً در ژانر تاریخی یا اکشن قرار میگیرند و ارتباطی با ماهیت دینی ندارند. نمونه بارز آن فیلم «بنهور» است که داستان آن اساساً دینی نیست، اما در حاشیه روایتی از ظهور مسیح(ع) دارد و با این حال از دینیترین فیلمهای تاریخ سینما تلقی میشود. بنابراین تشخیص «دینی بودن» نه به موضوع و نه به نیت سازنده، بلکه به تأثیر اثر بر روح و جان مخاطب بازمیگردد.
ایکنا – با توجه به این نکته که شما چندان قائل به دستهبندی مستقل برای سینمای دینی نیستید، این پرسش پیش میآید که اگر بخواهیم چنین آثاری را تعریف یا توصیف کنیم، باید بیش از هر چیز بر پیام و محتوای اثر تمرکز کنیم یا اینکه جلوههای بصری، هنری و تکنیکی نیز به همان اندازه نقشآفرین هستند؟ به عبارت دیگر، در نگاه شما، چه چیزی باعث میشود که فیلمی از سطح سرگرمی صرف عبور کند و به تجربهای معنوی یا دینی برای مخاطب تبدیل شود؟
وقتی فیلمی بتواند در مخاطب این حس را به وجود آورد که موضوع، قصه یا شخصیتها اشارهای به حکمت و شعوری فراتر از جهان مادی دارند، آن اثر از دید من در شمار فیلمهای دینی قرار میگیرد
تفاوت چندانی ندارد که فیلم بر محتوای معنوی تأکید کند یا جلوههای بصری و هنری را در اولویت قرار دهد؛ آنچه اهمیت دارد، تجلی ارتباط دینی در اثر است. اگر انسان را موجودی بدانیم که همواره با امری فراتر از طبیعت در پیوند است، هر اثری که بتواند این پیوند را در مخاطب بیدار کند و او را نسبت به چیزی برتر از زمان، مکان و مادیات آگاه سازد، در حوزه دینی قرار میگیرد. دین را میتوان در عامترین معنایش، همین ارتباط و اعتقاد به امری برتر از جهان محسوس تعریف کرد.
وقتی چنین تعریفی را بپذیریم، بسیاری از فیلمها که به ظاهر هیچ ارتباط مستقیمی با دین ندارند، میتوانند دینی تلقی شوند، زیرا این احساس را در مخاطب ایجاد میکنند که حقیقتی ورای واقعیت روزمره وجود دارد. حتی آثاری که از عشق زمینی و مجازی آغاز میکنند و به مراتب بالاتری از عشق افلاطونی یا معنوی میرسند، میتوانند از منظر من دینی باشند. مهم این است که اثر هنری از محدوده دنیای مادی فراتر رود و به انسان یادآوری کند که همه مظاهر قدرت، ثروت و پیروزیهای ظاهری، زودگذر و فانی هستند و در برابر حقیقت متعالی هیچ ارزشی ندارند. در نتیجه، فیلم دینی الزاماً فیلمی نیست که شعاری مذهبی سر دهد یا صرفاً به تاریخ ادیان بپردازد. بلکه فیلمی است که از طریق روایت، تصویر، شخصیتپردازی یا حتی موسیقی و رنگ، در دل و ذهن مخاطب جرقهای معنوی روشن کند. چنین تجربهای میتواند برای یک فرد مؤمن، یک فرد بیدین یا حتی یک مخالف دین یکسان باشد. اگر حس تعالی ایجاد شود، اثر کارکرد دینی خود را پیدا کرده است.
ایکنا – یکی از مباحث اساسی در زمینه سینمای دینی، نقش روایتهای اخلاقی و معنوی است. بسیاری بر این باورند که بخش بزرگی از تأثیرگذاری سینما بر مخاطب، از طریق داستانگویی و روایت محقق میشود. از این منظر، پرسش این است که روایتهای معنوی و اخلاقی چه جایگاهی در جذب تماشاگر دارند و چگونه میتوان این روایتها را با زبان سینما به تصویر کشید، به گونهای که نه تنها برای گروهی خاص از مؤمنان، بلکه برای طیف وسیعتری از مخاطبان قابل درک و اثرگذار باشند؟
هر نوع روایت یا حکمت معنوی زمانی میتواند تأثیرگذار باشد که به زبان امروز ترجمه و عرضه شود. اگر تنها با گروهی از مؤمنان سر و کار داشته باشیم، روایتهای سنتی و حکمی، کارکرد خود را دارند و مخاطب به دلیل زمینههای ذهنی و اعتقادی، معنای آنها را درک میکند. اما سینما یک رسانه جهانی است و باید فرض را بر این گذاشت که مخاطب هیچ آگاهی یا پیشزمینهای از مفاهیم دینی ندارد. بنابراین داستان باید درون خود فیلم کامل باشد و به گونهای روایت شود که مخاطب بدون رجوع به دانش بیرونی بتواند معنا را دریابد.
فیلمهایی که فقط بر دانستههای پیشین مخاطب تکیه میکنند، معمولاً مخاطبان اندک و اثرگذاری محدود دارند؛ اما فیلمهای خوب، جهانی مستقل میسازند که خودبسنده است و تمام عناصر لازم برای فهم پیام را درون خود جای میدهد. چنین فیلمهایی میتوانند حتی بر کسانی که هیچ باور دینی ندارند نیز تأثیرگذار باشند. اگر روایت بهدرستی ساخته شود، حتی یک فرد ملحد نیز میتواند معنای متعالی فیلم را درک کند و تحت تأثیر قرار گیرد.
از این منظر، روایتهای معنوی در سینما زمانی موفقند که نه صرفاً به مخاطب متدین، بلکه به هر انسان جویای معنا توجه کنند. اگر فیلم بتواند از طریق داستان، شخصیتها و تصاویر، نشان دهد که ورای این جهان محسوس، حقیقتی وجود دارد، کارکرد دینی خود را یافته است. زبان سینما باید آنقدر گویا باشد که فارغ از عقیده و مذهب مخاطب، او را به تأمل وادارد و حس تعالی را در وجودش زنده کند.
ایکنا – شما در بخشهای پیشین به این نکته اشاره کردید که صرف استفاده از المانها و نشانههای بصری و شنیداری مرتبط با دین، الزاماً یک فیلم را به اثری دینی تبدیل نمیکند، زیرا اگر حس متافیزیکی و تجربهای ورای این جهان به مخاطب منتقل نشود، آن اثر از کارکرد دینی بیبهره خواهد ماند. در اینجا پرسشی مطرح میشود: شخصیتهای محوری چنین تولیداتی چه ویژگیهایی باید داشته باشند تا هم باورپذیر جلوه کنند و هم در جایگاه یک الگوی اخلاقی و معنوی قرار گیرند، به گونهای که مخاطب احساس کند تغییر و تحول آنها واقعی و الهامبخش است؟
نمیتوان نسخهای یکسان برای همه شخصیتها پیچید، چون هر داستان اقتضائات خاص خود را دارد. آنچه اهمیت دارد، مهارت نویسنده در بهکارگیری تکنیکهاست تا بتواند شخصیت را بهگونهای بسازد که مسیر آن برای مخاطب قابلباور باشد. به همین دلیل، جذابترین حالت آن است که نویسنده شخصیتی را از دورترین نقطه نسبت به ایمان و دینداری برگیرد و در طول روایت، او را به تدریج به سمت نور، حقیقت و معنویت سوق دهد. چنین تحولی برای هر انسان دیگری که فیلم را ببیند، ارزش دینی پیدا میکند، زیرا نشان میدهد حتی دورترین انسان از مسیر ایمان نیز قابلیت تغییر دارد.
در مقابل، اگر داستان بر شخصیتی متمرکز باشد که ذاتاً فردی مذهبی یا روحانی است و همواره کارهای خوب میکند، چندان تاثیری بر مخاطب نخواهد گذاشت. چون از چنین شخصیتی انتظار میرود که نیکوکار باشد و اصول دینی را رعایت کند. در واقع، این انتخاب بیش از آنکه الهامبخش باشد، به نوعی تأیید واضحات تبدیل میشود. بنابراین ارزش دینی زمانی پدیدار میشود که مخاطب شاهد تغییر، کشمکش و تحول شخصیتی باشد که در نقطهای تاریک آغاز کرده و به سمت روشنایی و حقیقت حرکت میکند.
نمونه بارز این موضوع، روایتهایی هستند که در مذمت دروغ یا خیانت شکل میگیرند. بهترین راه برای انتقال پیام اخلاقی، نشان دادن شخصیتی است که با دروغ یا خیانت به همه چیز میرسد، اما در طول مسیر درمییابد که همه آنچه به دست آورده پوچ و بیارزش است. همین الگو در سینمای دینی هم صادق است. اگر بتوانیم مکانی یا فضایی را که به نظر بسیاری دورترین مکان نسبت به خداوند است به بستر تحول دینی تبدیل کنیم، نویسنده به هدف خود رسیده است.
ایکنا – شما به عنوان فیلمنامهنویس تجربههای متعددی در کار داستانپردازی دارید. یکی از پرسشهای مهم در این زمینه این است که چه تکنیکهای روایی میتوانند به انتقال بهتر پیام دینی و معنوی کمک کنند؟ به عبارت دیگر، آیا ابزارهایی مانند فلشبک، روایت موازی، یا چندصدایی میتوانند کارکرد خاصی در این زمینه داشته باشند یا همه چیز به خلاقیت نویسنده و شیوه استفاده از این تکنیکها بستگی دارد؟
هیچ تکنیک خاص و از پیش تعیینشدهای وجود ندارد که بگوییم مخصوص آثار دینی است. هر تکنیک، خواه فلشبک یا روایت موازی یا هر ابزار دیگر، میتواند در خدمت داستان قرار گیرد، اما شرط اساسی آن است که در جای درست و با هدف درست بهکار گرفته شود. مهارت نویسنده دقیقاً در همینجاست: او باید بداند کدام شیوه در چه موقعیتی بیشترین اثرگذاری را دارد. تکنیک به خودی خود نه مزیت دارد و نه محدودیت؛ این استفاده هوشمندانه از آن است که به اثر جان میبخشد.
روایتهای معنوی در سینما زمانی موفقند که نه صرفاً به مخاطب متدین، بلکه به هر انسان جویای معنا توجه کنند. اگر فیلم بتواند از طریق داستان، شخصیتها و تصاویر، نشان دهد که ورای این جهان محسوس، حقیقتی وجود دارد، کارکرد دینی خود را یافته است
بنابراین، اگر هدف ما آن است که مخاطب را به چیزی فراتر از این دنیا توجه دهیم، هر تکنیکی که بتواند این حس را تقویت کند قابلاستفاده است. گاهی روایت خطی ساده میتواند معنویترین تاثیر را بگذارد، و گاهی روایت پیچیده و چندلایه ضرورت پیدا میکند. مهم آن است که داستان در نهایت بتواند مخاطب را از سطح محسوسات جدا کند و به پرسشهای عمیقتری درباره زندگی، مرگ، حقیقت و معنویت برساند. به همین دلیل من هیچ تکنیک را به صورت مطلق توصیه نمیکنم، بلکه تاکید دارم نویسنده باید بر اساس هدف معنوی خود بهترین ابزار روایی را انتخاب کند.
ایکنا – یکی از مشکلاتی که بسیاری از نویسندگان و کارگردانان به آن اشاره کردهاند، چالشها و محدودیتهایی است که در مسیر تولید آثار سینمایی با محوریت دین وجود دارد. شما با توجه به تجربه خود، مهمترین چالشها و موانع را در نگارش و تولید چنین فیلمنامههایی چه میدانید و به نظر شما این محدودیتها از کجا ناشی میشوند؟
مهمترین چالش، سوءتفاهم یا برداشت نادرست تصمیمگیرندگان در عرصه سینماست. اغلب مسئولان و مدیران سینمایی در کشور تعریف محدودی از سینمای دینی دارند و آن را صرفاً به آثاری خلاصه میکنند که شخصیتها در آن به مسجد میروند و کار خیر انجام میدهند. چنین نگاه سطحی و تقلیلگرایانه، بسیاری از فیلمنامهنویسان را دلسرد میکند، زیرا امکان بروز خلاقیت و روایتهای عمیقتر از آنها گرفته میشود؛ در حالی که همانطور که گفتم، دین زمانی معنا پیدا میکند که مخاطب حس تعالی را تجربه کند. اما بسیاری از مدیران نمیپذیرند که یک فیلم درباره انسانی گناهکار، بیایمان یا حتی ضدخدا میتواند در نهایت دینیتر از اثری باشد که صرفاً اعمال خوب و کلیشهای را نشان میدهد. این شکاف میان نگاه نویسنده و نگاه مدیران، یکی از اصلیترین موانع پیش روی سینمای دینی است.
ایکنا – هنگام طراحی شخصیتها و خط داستان، چه فاکتورهایی باید در نظر گرفته شود تا اثر در عین جذابیت هنری و روایی، با ارزشها و اصول دینی نیز همخوانی داشته باشد و در مسیر درستی حرکت کند؟
به طور کلی، دو الگوی اصلی در طراحی قهرمان وجود دارد. نخست، الگوی سفر قهرمان است؛ جایی که شخصیت از نقطهای دور و تاریک آغاز میکند و در طول مسیر به حقیقت و نور نزدیک میشود. دوم، الگوی قهرمان کامل است؛ یعنی شخصیتی که پیشتر سفر خود را طی کرده و اکنون در مقام راهنما یا الگو برای دیگران ظاهر میشود. در هر دو حالت، مهم آن است که داستان به مخاطب نشان دهد حرکت به سمت حقیقت ممکن است، چه از طریق کشمکش و تغییر فردی، چه از طریق همراهی با الگوی کامل باشد.
نکتهای که باید بر آن تأکید کرد این است که دینداری یا اخلاقمداری نباید به صورت مستقیم و کلیشهای به تصویر کشیده شود. همانطور که حتی در روایتهای قرآنی نیز با شخصیتهایی مواجهیم که ظاهرشان چیزی را نشان میدهد اما باطنشان چیز دیگری است. بنابراین، اگر شخصیتی از همان ابتدا با شعارها و نمادهای آشکار دینی وارد شود، مخاطب او را پس میزند. در عوض، نویسنده باید اجازه دهد مخاطب به تدریج و با تجربه داستان، به تحول شخصیت پی ببرد.
ایکنا – در بسیاری از موارد، فیلمنامهنویسان نیازمند مشورت با کارشناسان و مشاوران هستند تا اثرشان هم از نظر هنری و هم از نظر محتوایی به غنای بیشتری برسد. به نظر شما چه نوع مشاوران و چه گروههایی میتوانند در فرایند نگارش فیلمنامههای دینی بیشترین فایده را داشته باشند و از کدام مشاورهها باید پرهیز کرد؟
مشکل اصلی در کشور ما این است که اغلب مشاورانی که به پروژههای سینمایی معرفی میشوند، همان مدیران سابق یا مسئولانی هستند که سالها در عرصه سینما فعالیت کردهاند، اما دستاورد چندانی نداشتهاند. تجربه نشان داده است که بسیاری از این افراد نه تنها کمکی به غنای آثار نکردهاند، بلکه با نگاه محدود و سلیقهای خود باعث افت کیفیت هم شدهاند. بنابراین، اتکا به چنین مشاورانی، مشکلی را حل نمیکند.
به عنوان نویسنده، ترجیح میدهم مشاور واقعی خود را از دل زندگی و واقعیت اجتماعی بیابم. خیابان، مردم، حوادث روزمره و حتی فیلمهایی که در جهان ساخته میشوند، بهترین منبع الهام و مشاوره هستند؛ زیرا اینها با زندگی واقعی پیوند دارند و از کلیشهها و دستورالعملهای اداری به دورند. اگر مشاوری بتواند تجربه زیسته و نگاه انسانی خود را به اثر منتقل کند، ارزشمند است؛ اما اگر صرفاً براساس جایگاه یا سابقه مدیریتی وارد کار شود، کمترین سودی برای نویسنده ندارد.
محسن علیاکبری، تهیهکننده باسابقه سینما و تلویزیون که آثار شاخصی همچون «مریم مقدس» و «کتاب قانون» را در پرونده کاری خود دارد، بهعنوان دومین سینماگر حاضر در این گزارش دیدگاه خود را پیرامون تولیدات دینی مطرح میکند. وی با تأکید بر اهمیت حمایت از آثار ارزشمحور و نقش مؤثر تهیهکننده در هدایت صحیح پروژهها، معتقد است که سینمای دینی باید هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم، استانداردهای حرفهای را رعایت کند تا بتواند مخاطب گستردهای را جذب کند. علیاکبری همچنین بر لزوم ایجاد هماهنگی میان فیلمنامه، کارگردانی و تولید برای انتقال پیامهای اخلاقی و معنوی تأکید دارد. در ادامه با سخنان وی همراه میشویم تا دیدگاههای دقیقتر وی را درباره جایگاه سینمای دینی در کشور بشنویم.
ایکنا – به نظر شما چه ضرورتی وجود دارد که سینمای دینی همچنان به عنوان یکی از حوزههای مهم در سینمای ایران شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد؟
سینمای دینی بازتابدهنده حقیقتی است که در عمق زندگی مردم مسلمان جریان دارد و نمیتوان آن را صرفاً به یک ژانر یا گونه سینمایی تقلیل داد. دین برای ما یک تجربه شخصی محدود نیست بلکه ریشه در تاریخ، فرهنگ و حیات اجتماعی ما دارد و همین امر سبب میشود هر جامعهای که به ارزشهای دینی خود اهمیت میدهد، بهطور طبیعی بخواهد آن را در قالبهای هنری نیز ببیند. این ضرورت از یک نیاز درونی و فرهنگی برمیخیزد و در واقع بخشی از حق طبیعی جامعه برای حفظ هویت خویش است.
سینمای دینی میتواند عشق، ایمان و هویت دینی را در قالبی هنرمندانه به تصویر بکشد و از این طریق علاوه بر پاسخ به نیاز داخلی، در سطح بینالمللی نیز جایگاهی ویژه پیدا کند
از سوی دیگر، سینما رسانهای جهانی است که قدرت عبور از مرزها را دارد و میتواند پیامهای فرهنگی و دینی را به مخاطبانی در سراسر دنیا منتقل کند. وقتی از سینمای دینی سخن میگوییم، منظور صرفاً تولید فیلمهایی برای مصرف داخلی نیست بلکه صحبت از ابزاری است که ظرفیت دارد چهرهای اصیل از اسلام و فرهنگ ایرانی را به جهانیان معرفی کند. در شرایطی که هجمههای رسانهای بسیاری علیه باورهای دینی وجود دارد، این ضرورت بیش از پیش احساس میشود و ما ناگزیر هستیم که با زبان تصویر به دفاع و معرفی دین خود بپردازیم.
به همین دلیل است که توجه به سینمای دینی نه یک انتخاب اختیاری یا سلیقهای بلکه یک مسئولیت فرهنگی و اجتماعی است. جامعه اسلامی اگر بخواهد نسل جوان را با ریشههای خود آشنا کند و در سطح جهانی نیز حضوری مؤثر داشته باشد، ناچار است سینمای دینی را تقویت کند. این سینما میتواند عشق، ایمان و هویت دینی را در قالبی هنرمندانه به تصویر بکشد و از این طریق علاوه بر پاسخ به نیاز داخلی، در سطح بینالمللی نیز جایگاهی ویژه پیدا کند.
ایکنا – اگر قرار باشد سینمای دینی غنی و اندیشمند باشد، باید چه چارچوبهایی را رعایت کند؟ آیا این چارچوبها صرفاً به نوشتن یک فیلمنامه محدود میشوند یا ابعاد دیگری مانند کارگردانی، تعهد هنرمند، استفاده از فناوریهای روز و سایر عناصر نیز نقش دارند؟ از نگاه شما چه مؤلفههایی میتوانند یک اثر دینی را به کاری ماندگار و اثرگذار تبدیل کنند؟
نقطه آغاز هر اثر دینی موفق، فیلمنامهای است که از پشتوانه علمی و پژوهشی برخوردار باشد. فیلمنامه باید با دقت نوشته شود، از منابع معتبر بهره بگیرد و روایت تاریخی و دینی را به گونهای بیان کند که برای مخاطب امروز نیز قابل درک و جذاب باشد. اگر این پایه سست باشد، هیچکدام از مراحل بعدی نمیتوانند ضعف را جبران کنند. اما این تنها شرط کافی نیست و عوامل دیگری نیز نقشی جدی ایفا میکنند.
کارگردان و تیم سازنده باید علاوه بر تخصص حرفهای، ایمان قلبی به موضوع داشته باشند. اگر فیلمساز به محتوای اثر اعتقاد نداشته باشد، حتی با بهترین تکنیکها نمیتواند پیام آن را بهدرستی منتقل کند. سینمای دینی بیش از هر حوزه دیگری نیازمند ترکیب تعهد و تخصص است و تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت اثر ساختهشده سالها باقی بماند. نمونههای تاریخی مانند فیلم «الرساله» نشان دادهاند که وقتی ایمان و دانش در کنار هم قرار میگیرند، اثر نه تنها در زمان خود بلکه در نسلهای بعد نیز مخاطب دارد و الهامبخش میشود.
در کنار این عناصر، بهرهگیری صحیح از تکنولوژیهای روز نیز اهمیت فراوان دارد. ابزارهای مدرن، جلوههای ویژه و فناوریهای نوین اگر در خدمت محتوا قرار گیرند میتوانند پیام اثر را پررنگتر و ارتباط آن با مخاطب را عمیقتر کنند. بنابراین چارچوب سینمای دینی مجموعهای از چند عامل است: فیلمنامه غنی و پژوهششده، فیلمساز متعهد و متخصص و استفاده هوشمندانه از امکانات فنی. با این ترکیب میتوان به اثری دست یافت که نهتنها در زمان تولید، بلکه در سالهای آینده نیز تأثیرگذار باقی بماند.
ایکنا – برخی بر این باورند که جامعه امروز کمتر پذیرای مفاهیم دینی در قالب آثار نمایشی است و جوانان به دلیل تغییر ذائقه کمتر به این نوع آثار توجه نشان میدهند. به نظر شما این دیدگاه تا چه اندازه صحیح است؟ آیا ریشه این مسئله در تغییر نگرش جامعه است یا ضعف در تولیدات سینمای دینی موجب شده که مخاطب از این آثار فاصله گیرد؟
این دیدگاه در ظاهر صحیح است اما اگر عمیقتر بررسی کنیم متوجه میشویم که مشکل اصلی در تولیدات ضعیف است نه در ذات جامعه یا مخاطب. بسیاری از آثاری که به نام سینمای دینی تولید شدهاند فاقد کیفیت لازم بودهاند و به همین دلیل نه تنها جذب مخاطب نکردهاند بلکه به اعتماد او نیز آسیب زدهاند. وقتی یک مخاطب چند بار با آثار ضعیف مواجه میشود، طبیعی است که نسبت به تولیدات بعدی بیاعتماد شود و کمکم از این حوزه فاصله گیرد.
با این حال تجربه نشان داده است که هرگاه اثری قدرتمند و اصیل تولید شده، استقبال گستردهای از سوی جامعه صورت گرفته است. سریال «مختارنامه» نمونهای روشن است که با وجود پخش بیش از پنجاهباره، همچنان مخاطب فراوان دارد یا سریال «یوسف پیامبر» که فراتر از مرزهای ایران رفته و در کشورهای مختلف نیز دیده شده است. این مثالها ثابت میکنند که مردم ذاتاً از مفاهیم دینی استقبال میکنند اما به شرط آنکه در قالبی هنرمندانه و قوی ارائه شوند.
بنابراین نباید مشکل را به تغییر ذائقه یا رویگردانی جوانان نسبت داد بلکه باید ضعف را در خودمان جستوجو کنیم. اگر فیلمنامههایمان قوی، کارگردانیمان حرفهای و تولیدمان در سطح استانداردهای روز باشد، جامعه همچنان پذیرای آثار دینی خواهد بود. سینمای دینی ظرفیت آن را دارد که یکی از پرمخاطبترین حوزهها باشد، به شرط آنکه ما در تولید دقت کنیم و کیفیت را فدای کمیت نکنیم. در واقع مشکل از جامعه نیست بلکه از کاستیهای ما در ساخت آثار است.
ایکنا – سازنده یک اثر دینی، چه در مقام کارگردان، چه تهیهکننده یا نویسنده، باید به موضوع باور و ایمان داشته باشد. این باور چگونه تعریف میشود و چه میزان نقش دارد؟ به نظر شما چگونه میتوان تفاوت میان ظواهر مذهبی و باور واقعی را تشخیص داد، بهویژه وقتی برخی فیلمسازان ظاهراً مذهبی هستند اما آثارشان تأثیرگذاری اثراتی چون «الرساله» را ندارند؟ چگونه این ایمان و باور به شکلگیری یک اثر دینی تأثیرگذار کمک میکند و تا چه اندازه شرط لازم برای موفقیت یک فیلم دینی محسوب میشود؟
ایمان و باور واقعی در یک اثر دینی بیش از آنکه به ظواهر مذهبی یا اعتقاد عمومی هنرمند مربوط شود، به تعهد و اعتقاد قلبی او به پیام و مضمون اثر بازمیگردد. این باور باعث میشود که تمام تصمیمات هنری، از انتخاب فیلمنامه تا طراحی صحنه و هدایت بازیگران، در راستای انتقال پیام دینی اتخاذ شود. بدون این باور، حتی بهرهگیری از تکنولوژی روز و تیم حرفهای نیز نمیتواند اثر را به عمق و ماندگاری مطلوب برساند، زیرا روح اثر خالی میماند و صرفاً به نمایش ظواهر محدود خواهد شد.
تفاوت میان ظواهر مذهبی و باور واقعی در میزان تأثیرگذاری و انسجام اثر کاملاً مشهود است. یک هنرمند ممکن است از نظر ظاهر رفتاری مذهبی داشته باشد اما اگر درونیات او با پیام اثر همسو نباشد، اثرش نمیتواند آن نفوذ و ماندگاری لازم را پیدا کند. نمونه روشن این تفاوت را میتوان در مقایسه میان برخی آثار داخلی و فیلمهایی چون «الرساله» مشاهده کرد که تعهد قلبی سازنده به پیام دینی، کیفیت نهایی اثر و تأثیر آن بر مخاطب را تضمین کرده است.
جلوههای ویژه و فناوریهای نوین اگر در خدمت محتوا قرار گیرند میتوانند پیام اثر را پررنگتر و ارتباط آن با مخاطب را عمیقتر کنند
به همین دلیل ایمان و باور هنرمند شرط لازم برای خلق یک اثر ماندگار دینی است. این باور باعث میشود همه عناصر اثر، از پژوهش فیلمنامه تا اجرای دقیق و هماهنگی بازیگران و تیم فنی، در راستای هدف نهایی یعنی انتقال پیام دینی باشد. هنگامی که این شرایط فراهم شود، حتی مخاطبانی که کمتر با مفاهیم دینی ارتباط دارند نیز به اثر جذب میشوند و پیام آن به شکل مؤثری منتقل خواهد شد، چیزی که بدون تعهد واقعی ممکن نیست.
ایکنا – اهمیت فیلمنامه در سینمای دینی تا چه اندازه است و چگونه میتوان فیلمنامهای را که توانایی ماندگاری دارد، تشخیص داد؟ با توجه به اینکه برخی فیلمها به دلیل ضعف فیلمنامه زود از حافظه مخاطب میروند، چه معیارهایی برای انتخاب و سرمایهگذاری بر یک فیلمنامه قوی وجود دارد و چه نسبتی میان دستمزد نویسنده و کیفیت اثر باید برقرار شود؟
فیلمنامه قلب هر اثر سینمایی و بهویژه آثار دینی است و بدون آن هیچ یک از عناصر دیگر نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. یک فیلمنامه قوی باید قادر باشد مخاطب را از ابتدا تا انتهای داستان درگیر کند و پیام اثر را به شکل جذاب و اثرگذار منتقل کند. برای ارزیابی چنین فیلمنامهای میتوان به نحوه مطالعه آن توسط مخاطب و میزان تواناییاش در حفظ توجه و علاقه او استناد کرد. اگر حتی چند نفر از گروه آزمایش فیلمنامه نتوانند تا پایان متن را بخوانند، نشاندهنده ضعف در ساختار و انسجام روایت است.
مسئله دیگر تناسب دستمزد نویسنده با اهمیت فیلمنامه است. اغلب در تولیدات داخلی سهمی که برای نگارش فیلمنامه اختصاص داده میشود بسیار کمتر از هزینههای دیگر بخشهاست، در حالی که ارزش آن در موفقیت نهایی اثر بسیار بالاتر است. حتی بخشنامه اخیر کانون نویسندگان سینمای ایران که حداقل ۵ درصد از بودجه تولید را به فیلمنامه اختصاص میدهد، تأکیدی بر این نکته است که یک فیلمنامه قوی نیازمند سرمایهگذاری واقعی و زمان کافی است. بدون تخصیص منابع مناسب، فیلمنامه نویس نمیتواند عمق و انسجام لازم را در متن ایجاد کند و اثر در نتیجه کوتاهمدت و سطحی خواهد شد.
سرانجام، تشخیص یک فیلمنامه اثرگذار به توانایی آن در جذب مخاطب برمیگردد. اگر متن بتواند خواننده را تا پایان درگیر کند و حس کند که هر صفحه ارزش وقت گذاشتن دارد، این یک شاخص کلیدی برای موفقیت فیلم است. هنگامی که چنین فیلمنامهای با تیم حرفهای و بهرهگیری از تکنولوژی روز ترکیب شود، احتمال خلق یک اثر ماندگار دینی به حداکثر میرسد و پیام آن به شکل شفاف و مؤثر به جامعه منتقل خواهد شد.
در بخش انتهایی این گزارش؛ شهریار بحرانی، کارگردان مطرح سینما که آثار شاخصی همچون «ملک سلیمان» و «مریم مقدس» را در کارنامه خود دارد، در مورد سینمای دینی سخن گفته است. وی با تأکید بر اهمیت داستانپردازی و نقش کارگردان در انتقال پیامهای اخلاقی و معنوی، معتقد است که سینمای دینی موفق، علاوه بر ارزشهای محتوایی، نیازمند جذابیت بصری و هنری است تا بتواند مخاطب امروز را با خود همراه کند. بحرانی همچنین بر ضرورت هماهنگی میان فیلمنامه، بازیگران و تولید تأکید دارد و میگوید توجه به جزئیات هنری میتواند اثری تأثیرگذار و ماندگار خلق کند. در ادامه با سخنان وی همراه میشویم تا تحلیلهای دقیقتر درباره جایگاه و کیفیت تولیدات دینی در سینمای کشور را مرور کنیم.
ایکنا – به نظر شما، چه عواملی باعث میشوند انسانها مسیر صحیح و هماهنگ با ارزشهای الهی را انتخاب کنند و این انتخاب چه تأثیری بر زندگی فردی و اجتماعی آنان دارد؟
دین را میتوان به معنای رفتار انسان در قبال موضوعات الهی و ارزشهای مثبت و منفی تعریف کرد. این رفتار مسیر زندگی، تصمیمگیریها و نگاه انسان به جهان را شکل میدهد. وقتی فرد مسیر تبعیت از خداوند و ارزشهای الهی را برمیگزیند، آرامش درونی، هماهنگی اخلاقی و فکری پیدا میکند و توانایی تصمیمگیری درست در شرایط پیچیده اجتماعی و فردی برایش فراهم میشود. این انتخاب تنها زندگی فرد را تغییر نمیدهد؛ بلکه محیط پیرامون او نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و میتواند الگویی برای دیگران باشد.
شاخصهای اصلی برای انتخاب مسیر صحیح شامل آگاهی، شناخت ارزشها و توانایی تشخیص جریانهای مثبت و نورانی در جامعه است. فردی که با شناخت و اختیار آگاهانه مسیر الهی را انتخاب میکند، نه تنها رفتار خود را اصلاح میکند، بلکه اثرگذاری مثبت بر اطرافیان دارد و موجی از ارزشهای انسانی را در جامعه گسترش میدهد. چنین فردی نمونه بارز دینداری مسئولانه است که براساس عادت یا فشار اجتماعی عمل نمیکند، بلکه با خرد و شعور مسیر خود را مییابد.
درک صحیح از دین، توانایی مقابله با فشارها و چالشهای محیطی را افزایش میدهد و انسان را قادر میسازد زندگی فردی و اجتماعی خود را بر اصول عدالت، صداقت و فضائل انسانی تنظیم کند. هماهنگی با این ارزشها تأثیر مثبت ماندگار بر جامعه و نسلهای آینده ایجاد میکند و مسیر رشد و تعالی اخلاقی را برای انسان هموار میسازد.
ایکنا – سینما به عنوان یک ابزار قدرتمند فرهنگی چه نقشی میتواند در هدایت نسل جدید به سوی ارزشهای الهی و انسانی ایفا کند؟
سینمای دینی ظرفیت فوقالعادهای برای هدایت نسل جدید دارد، زیرا از طریق تصویر، روایت و تجربه مستقیم، مفاهیم اخلاقی و الهی را به شکل ملموس منتقل میکند. مخاطب با دیدن داستانهای موفق و رفتارهای مثبت انسانی، تجربه احساسی عمیقی پیدا میکند که قدرت هدایت او را افزایش میدهد. وقتی پیام اخلاقی در قالب هنری جذاب ارائه شود و مخاطب همزمان از نظر بصری و فکری درگیر شود، اثرگذاری سینما به بیشترین حد خود میرسد.
سینمای دینی ظرفیت فوقالعادهای برای هدایت نسل جدید دارد، زیرا از طریق تصویر، روایت و تجربه مستقیم، مفاهیم اخلاقی و الهی را به شکل ملموس منتقل میکند. مخاطب با دیدن داستانهای موفق و رفتارهای مثبت انسانی، تجربه احساسی عمیقی پیدا میکند که قدرت هدایت او را افزایش میدهد
تجارب تاریخی نیز نشان میدهد انسانها حتی در شرایط بحرانی کوتاهمدت میتوانند تحت تأثیر نور الهی مسیر خود را تغییر دهند. نمونه آن، نقش جوانان در وقایع جنگ ۱۲ روزه و فتنههای گذشته است که با پذیرش ارزشهای الهی، رفتارهای الهامبخش از خود نشان دادند. این تجربیات ثابت میکنند سینما میتواند به عنوان ابزار قدرتمند، افراد را به مسیر اخلاق و تعالی هدایت کند و اثر ماندگار بر جامعه بگذارد.
علاوه بر پیام اخلاقی، کیفیت هنری و جذابیت بصری نیز از شاخصههای موفقیت سینمای دینی هستند. آثار موفق هم پیام اخلاقی دارند و هم از نظر بصری جذاب هستند؛ این ترکیب باعث میشود مخاطب تجربهای هنری و دینی همزمان داشته باشد و ارزشها در ذهن و قلب او تثبیت شوند. همراهی هنرمند با جریان نورانی الهی شرط اساسی موفقیت است. او باید جریان را تشخیص دهد و با آن هماهنگ شود، بدون آنکه اختیار و شعور خود را از دست بدهد.
ایکنا – هنرمند چگونه جریان نورانی الهی را در آثار خود تشخیص میدهد و همراه با آن حرکت میکند؟
تشخیص جریان نورانی الهی نیازمند آگاهی، شناخت ارزشها و دقت در محیط پیرامونی است. همراهی با جریان الهی به معنای پیروی کورکورانه نیست، بلکه حرکت آگاهانه و دقیق در مسیر درست است. هنرمند باید با خرد و تجربه خود، جریان را دریابد و از آن برای خلق اثر بهره ببرد. همراهی با جریان نورانی باعث ظهور الهام و خلاقیت در اثر میشود. وقتی هنرمند در مسیر نورانی حرکت میکند، نه تنها پیام اخلاقی منتقل میشود، بلکه توانایی بهرهگیری از استعداد و مهارتهای خود را نیز افزایش میدهد. این هماهنگی اثر را هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم مؤثر و جذاب میکند و مخاطب تجربهای عمیق دریافت میکند.
چالشهای مسیر دینی همیشه وجود دارند، اما همراهی با جریان نورانی، این چالشها را به فرصت تبدیل میکند. هنرمند با شناخت مسیر درست و اعتماد به جریان الهی میتواند بر موانع غلبه کند و اثر خود را با کیفیت بالاتر ارائه دهد. این مسیر باعث رشد فردی هنرمند و ایجاد تأثیر پایدار بر مخاطب میشود و تجربهای الهامبخش برای او خلق میکند.
ایکنا – چگونه در آثارتان کیفیت هنری و جذابیت بصری با اهداف دینی هماهنگ شده است؟ «ملک سلیمان (ع)» و «مریم مقدس» مثالی آشکار در این رابطه است.
کیفیت هنری بالا در آثار دینی، یکی از مهمترین شاخصههای موفقیت است. جذابیت بصری مخاطب را درگیر میکند و پیامهای اخلاقی را عمیقتر منتقل میکند. ترکیب محتوا و فرم تجربهای کامل ایجاد میکند و مخاطب همزمان از زیبایی بصری و پیام الهی بهرهمند میشود. تجربه نشان داده که هنرمندانی که به کیفیت اثر خود اهمیت میدهند و در کنار رعایت ارزشهای دینی، به جنبههای بصری توجه میکنند، موفقتر عمل میکنند. فراهم کردن امکانات فنی تنها بخشی از مسیر است؛ بخش مهم دیگر، تمرکز و دغدغه واقعی هنرمند نسبت به اثر است که باعث میشود پیام دینی با کیفیت هنری بالا منتقل شود.
کار گروهی مؤثر و همدلی میان اعضای تیم نیز نقش حیاتی دارد. وقتی گروه با انگیزه، تخصص و صمیمیت فعالیت میکند، هماهنگی میان اهداف دینی و کیفیت هنری به شکل طبیعی ایجاد میشود و اثر به تجربهای الهامبخش تبدیل میشود. توجه به کیفیت هنری همراه با رعایت ارزشهای دینی، تلفیقی از هنر، اخلاق و ایمان ایجاد میکند که مخاطب را به تجربهای کامل هدایت میکند.
ایکنا – تجربه یادگیری سینما در خارج کشور چه تأثیری بر آثار شما داشته است و چگونه این دانش را با ارزشهای دینی تلفیق کردهاید؟
تجربه یادگیری سینما در خارج، به ویژه در حوزه انیمیشن، دیدگاه گستردهای نسبت به تکنیکها و ساختارهای سینمایی به من داد. این آموزشها امکان درک بهتر زبان بصری، ترکیب رنگ، قاببندی و حرکت دوربین را فراهم کرد و کمک کرد داستانها را جذاب و اثرگذار روایت کنم؛ حتی اگر باورها و فرهنگ غرب متفاوت باشد، دانش فنی و تجربه هنری قابل استفاده در هر اثر و فرهنگی است. یکی از نکات مهم، یادگیری صبر و دقت در پروسه تولید بود. در سینمای غرب تأکید زیادی بر جزئیات وجود داشت که باعث شد نسبت به کیفیت نهایی اثر حساستر شوم. این نگرش در آثار من مانند «ملک سلیمان» و «مریم مقدس» کاملاً مشهود است و جذابیت بصری آنها بازتاب این آموزشهاست.
تلفیق دانش فنی با ارزشهای دینی و اخلاقی، چالش بزرگ اما شیرینی بود. این تلفیق باعث شد مفاهیم الهی و داستانهای مذهبی را به گونهای روایت کنم که هم جذابیت سینمایی داشته باشد و هم پیامهای اخلاقی و فرهنگی منتقل شود. نتیجه این تجربهها تولید آثاری است که مخاطب هم از منظر فنی لذت میبرد و هم از منظر محتوایی تأثیر میگیرد.
ایکنا – سینمای دینی چگونه میتواند مخاطب را تربیت کند و به رفتارهای الهامبخش هدایت کند؟
سینمای دینی نقش بسیار مهمی در شکلدهی فرهنگ عمومی و هویت دینی جامعه دارد. مخاطب با مشاهده رفتارها و واکنشهای شخصیتها، به درک و بازتاب آنها در زندگی خود ترغیب میشود. مشاهده رفتارهای اخلاقی و پایبندی به ارزشهای الهی موجب میشود مخاطب درونیات خود را بازبینی کند و به تعالی اخلاقی نزدیک شود.
هنر باید الهامبخش باشد و نه صرفاً بازتابدهنده آسیبها یا مشکلات اجتماعی. وقتی اثر با کیفیت بالا و جذابیت بصری مناسب ارائه شود، مخاطب علاوه بر لذت بصری، به عمق مفاهیم و پیامهای اخلاقی نیز دست مییابد. هنرمند در این مسیر هم مربی و هم راهنمای مخاطب است و با روایت داستانها، فضایی ایجاد میکند که فرد در زندگی واقعی نیز از آن تأثیر بگیرد.
ایکنا – چه ویژگیهایی باعث ماندگاری آثار مذهبی در سطح جهان اسلام میشوند و تجربه شما چه درسهایی برای ساخت آثار بینالمللی دارد؟
کار گروهی مؤثر و همدلی میان اعضای تیم نیز نقش حیاتی دارد. وقتی گروه با انگیزه، تخصص و صمیمیت فعالیت میکند، هماهنگی میان اهداف دینی و کیفیت هنری به شکل طبیعی ایجاد میشود و اثر به تجربهای الهامبخش تبدیل میشود
ماندگاری آثار مذهبی در جهان اسلام به کیفیت تولید، عمق و اصالت محتوا و حضور بازیگران حرفهای وابسته است. کیفیت بالا شامل طراحی صحنه، جلوههای بصری و بازیگری است که حس واقعی و ملموس ایجاد میکند. اصالت محتوا به داستان معتبر و قابل باور برمیگردد که با باورها و ارزشهای دینی همخوانی داشته باشد.
تجربه نشان داده حتی با حضور عوامل خارجی، اگر جریان الهی در تولید اثر لحاظ شود، مخاطب داخلی و بینالمللی واکنش مثبت نشان میدهد. هنر باید مستقل از جریانهای مالی و تبلیغاتی عمل کند و تمرکز بر ارزش انسانی و الهی باشد. ترکیب مهارت فنی، خلاقیت هنری و پایبندی به اصول اخلاقی، راز موفقیت و ماندگاری آثار مذهبی در سطح بینالمللی است.
ایکنا – توصیه شما به هنرمندان جوان برای ورود به سینمای دینی چیست؟
چشمانداز سینمای دینی روشن است و هنرمندان جوان با انگیزه و استعداد فراوان وارد این عرصه شدهاند. آنها میتوانند با تلفیق دانش فنی، خلاقیت و تعهد اخلاقی، هنر دینی را به سطوح بالاتر ارتقا دهند. توصیه من به جوانان صبر و استمرار در مسیر است. تجربه، آزمون و خطا و بازسازی مداوم نقش اساسی در رشد و پیشرفت دارد. هنرمند باید مستقل و متمرکز بر ارزشهای انسانی و الهی باشد و هدف اصلی انتقال پیامهای اخلاقی، تربیتی و فرهنگی باشد. با استمرار این روند، شاهد تولد یک هنر جدید، پویا و الهامبخش خواهیم بود که پیام اخلاق و دین را با جذابیت بصری و تأثیرگذاری جهانی منتقل میکند.
ایکنا – در انتخاب سوژهها چه شاخصهایی مدنظر شماست و چگونه تعادلی میان واقعیت تاریخی و جذابیت دراماتیک برقرار میکنید؟
انتخاب سوژه با دقت و وسواس انجام میشود. ابتدا بررسی میکنم آیا سوژه توانایی انتقال پیام ارزشمند و الهامبخش دارد یا خیر. جنبههای تاریخی نیز اهمیت زیادی دارند؛ هر اثر تاریخی نیازمند دقت در بازنمایی رویدادها و شخصیتها است تا مخاطب حس واقعیت پیدا کند. مشاوران تاریخی نقش کلیدی دارند و کمک میکنند از اشتباهات جلوگیری شود.
پیام اخلاقی و اجتماعی داستان نیز اهمیت ویژه دارد. هر اثر علاوه بر واقعیت تاریخی، باید پیام انسانی و الهامبخش داشته باشد. توصیه من به فیلمسازان جوان، توجه به تحقیق، مشورت با کارشناسان و تمرکز بر پیام انسانی داستان است تا آثار ارزشمند و تأثیرگذار خلق کنند.
ایکنا – چگونه شخصیتها را باورپذیر و انسانی طراحی میکنید و نقش بازیگران در این فرآیند چیست؟
شخصیتپردازی قلب هر داستان است. هر قهرمان باید ابعاد انسانی داشته باشد تا مخاطب همدلی کند و داستان زنده و تأثیرگذار باشد. تجربههای شخصی و مشاهده رفتار انسانها نقش مهمی در شکلدهی شخصیتها دارند. برای ایجاد شخصیتهای باورپذیر، منابع تاریخی، تحلیل رفتارها، مشاوره با روانشناسان و تمرین با بازیگران استفاده میکنم. بازیگران نقش حیاتی دارند و باید عمق شخصیت را منتقل کنند. همکاری نزدیک با بازیگران، جزئیات رفتاری و احساسات شخصیت را تضمین میکند و اثر انسانی و واقعی میشود.
نتیجهگیری
گفتوگو با مهدی سجادهچی، محسن علیاکبری و شهریار بحرانی نشان میدهد که سینمای دینی ایران در سالهای اخیر مسیر قابل توجهی را طی کرده و توانسته هم در محتوا و هم در ساختار فنی به استانداردهای جهانی نزدیک شود. هر سه سینماگر بر ضرورت پایبندی به اصول اخلاقی و دینی در تولیدات سینمایی تأکید کردند و معتقدند که آثار دینی اگر با خلاقیت، فیلمنامهپردازی قوی و بهرهگیری از تجربه حرفهای سینماگران همراه شود، میتواند تأثیرگذار و جذاب برای مخاطب عام و خاص باشد.
در مجموع، گفتوگوها حکایت از آن دارد که سینمای دینی ایران هم فرصتهای بیشماری دارد و هم با چالشهایی روبهرو است که باید با نگاه حرفهای، رعایت استانداردهای هنری و پایبندی به ارزشهای فرهنگی برطرف شود. سینماگران تأکید کردند که توجه به قصهگویی قوی، شخصیتپردازی دقیق و رعایت اصول اخلاقی، کلید موفقیت در این مسیر است.
گزارش از داوود کنشلو
انتهای پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.